Web Analytics Made Easy - Statcounter

کتاب «بهشت گربه‌ها» نوشته امیل زولا با ترجمه مژگان حسینی روزبهانی و «کت چرمی» نوشته چزاره پاوزه با ترجمه صنم غیاثی به‌تازگی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده‌اند.

دو کتاب یادشده از عناوین مجموعه «پانوراما» هستند که این‌ناشر ترجمه‌اش را منتشر می‌کند. این کتاب‌ها در واقع ترجمه آثار مجموعه‌کتاب‌های جیبی هستند که در فرانسه و توسط مجموعه انتشاراتی گالیمار چاپ می‌شوند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نام اصلی این مجموعه Folio 2€ است که ناشر به دلیل انحصار نام مجموعه، به ققنوس اجازه نداده ترجمه فارسی کتاب‌ها تحت عنوان نام اصلی مجموعه چاپ شود. هدف از انتشار چاپ کتاب‌های پانوراما، به تعبیر ناشر این است که «خواندن گزیده‌ای از آثار، به مراتب بهتر از نخواندن آن‌هاست.»

«کودکی یک رئیس»، «مرگ‌نامه»، «بانو آمالیا»، «ابریشمی گل‌برجسته»، «پدرم»، «رستوران نقاشی»، «فلسفه زندگی زناشویی»، «جنایت»، «مسافرخانه سرخ»، «خواندن در توالت»، «سرزمین غریب»، «گربه مادرم»، «فِدِر یا شوهر متمول»، «آزمایش دکتر اکس»، «تابستان»، «تربیت اصولی»، «یکی مثل تو» «قتل‌های آبرومندانه» و «زنگ آهنگین و شبی که مُرد» عناوین این‌مجموعه هستند که پیش‌تر منتشر شده‌اند.

«بهشت گربه‌ها» نوشته امیل زولا دربرگیرنده ۵ داستان کوتاه از این‌نویسنده است که سال ۲۰۱۹ توسط انتشارات گالیمار چاپ شده است. این‌کتاب بیستمین عنوان مجموعه «پانوراما» است.

امیل زولا با نام کامل امیل ادوارد شارل آنتوان زولا متولد سال ۱۸۴۰ و درگذشته به سال ۱۹۰۲ است. او را به عنوان رمان‌نویس، منتقد ادبی و نمایشنامه‌نویس می‌شناسند که البته روزنامه‌نگار و پدر مکتب ادبی ناتورالیسم هم هست. بیشتر شهرت زولا به خاطر نوشتن رمان ۲۰ جلدی «روگن ماکار» است که فرانسه دوران امپراطوری دوم فرانسه را نشان می‌دهد. زولا در سال‌های ۱۹۰۱ و ۱۹۰۲ در اولین و دومین دور برگزاری جایزه‌ نوبل ادبی، نامزد شد اما این‌جایزه را دریافت نکرد.

کتاب «بهشت گربه‌ها» دربرگیرنده ۵ داستان از زولا با عناوین «بهشت گربه‌ها»، «آهنگر»، «بیکاری»، «خاطرات» و «افسانه شنل کوتاه آبی عشق» است. فرارِ گربه‌ای نازپرورده به کوچه‌های سرد، فلاکتِ کارگران بیکار شده، جستجوی خوشبختی در کوره آهنگری، باغ‌وحش پاریس، زوال کاخ ورسای، بلبشوی بازار روز، ویرانه‌های پاریس جنگ دیده، شکارچی پرندگان، کیمیاگری نیمه دیوانه، عشقی پاک و وفادارانه به دختری محتضر و ... مسائل و موضوعاتی هستند که در این‌داستان‌ها به چشم می‌آیند.

زولا این داستان‌ها و قطعه‌های خاطرات را از سال ١٨٦٦ تا ١٨٧٢ در مطبوعات و روزنامه‌های مختلف چاپ کرد. او پیش از گردآوری آن‌ها در مجموعه «قصه‌های جدید برای نینون» (١٨٧٤) آن‌ها را بارها مورد ویرایش قرار داد. ویژگی داستان‌های این‌کتاب نثر آهنگین آن‌ها بوده است.

این‌کتاب با ۱۰۶ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۶۰ هزار تومان منتشر شده است.

«چت چرمی» هم در برگیرنده ۵ داستان از چزاره پاوزه نویسنده ایتالیایی است که یکی از چهره‌های مهم ادبی قرن بیستم این‌کشور محسوب می‌شود و این‌داستان‌ها را در تعطیلات ماه اوت خود نوشت و سال ۱۹۴۶ منتشرشان کرد. او در این‌قصه‌ها مخاطب را به کوهستان‌ها، رودخانه‌ها و تاکستان‌هایی می‌برد که کودکی و جوانی خود را در آن‌ها سپری کرده است. به این‌ترتیب مخاطب او خواهد فهمید در تپه‌های پیمونته، زمستان‌ها سخت و تابستان‌ها گرم است. بچه‌ها آنجا آزادانه در آغوش طبیعت بزرگ می‌شوند و دوستی و عشق و تنهایی و مرگ را کشف می‌کنند.

انتشارات گالیمار این‌کتاب را سال ۲۰۱۰ چاپ کرده است. عناوین داستان‌های این‌کتاب هم به‌ترتیب عبارت‌اند از: «کت چرمی»، «احضار»، «داستان رازآلود»، «نظرکرده» و «گفتگو در کنار رودخانه».

در پایان داستان «احضار» می‌خوانیم:

ناگهان پرسیدم: «مازینو، دلت نمی‌خواهد چیزی بدانی؟»

در حالی که صدایش دور و دورتر می‌شد، طوری که انگار از پشت دیوار حرف می‌زند، گفت: «نه، هیچ‌چیز.»

نمی‌دانم چه مدت در آن مکان نشسته بودم و سرم را به هره چوبی پنجره که اولین بار شقایق‌ها را آن‌جا دیده بودم تکیه داده بودم. می‌دانستم شب شده و حالم خوب بود و از جایم تکان نمی‌خوردم. وقتی صدای سوت تراموا به من رسید، تکان خوردم؛ اگرچه در ناخودآگاهم این صدا را از مدت‌ها قبل شنیده بودم. سایه‌ای که حتی پنجره را پوشانده بود هنوز موفق نشده بود دشت را بپوشاند، اما من در آن لحظه در فکر آن نبودم و نگاهش نمی‌کردم.

اما در انتهای اتاق چشمم به دری نیمه‌باز افتاد که به بیرون باز می‌شد و چون نمی‌دانستم از چه زمانی آن‌جا بوده، نگران این شدم که مبادا صاحبان آن‌جا در را باز کنند و از حضور مخفیانه من شِکوه کنند. فقط نگران نبودم، هراسیده بودم. به آستانه در رفتم. در یک چشم‌ به هم زدن، در حالی که قبلم به‌شدت می‌زد، به پشت یک‌کارخانه رسیدم.

این‌کتاب هم با ۷۱ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۴۵ هزار تومان به چاپ رسیده است.

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: بهشت گربه ها داستان ها امیل زولا کتاب ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۶۳۲۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ابتذال در سینما برآیند تقاضا است/ از کیهان بچه‌ها شروع کردم

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه هخبرگزاری علم و فناوری آنا، در وضعیتی فقر مطالعه به نسل کودک و نوجوان آسیب می‌زند، که یکی از معلمان معتقد است بدون مطالعه حتی خود معلم حرفی برای گفتن نخواهد داشت.

شهنام سجودی زاده فرزند سبلان است. هم معلم کودکان استثنایی است. هم فیلم می‌سازد و هم نویسنده فیلمنامه است. ادبیات فاخر ایران و جهان را با شور و اشتیاق چشیده و امروز رمز موفقیت خود را تربیت صحیح در دوران کودکی می‌داند. موضوعی که دغدغۀ تربیت نسل کودک و نوجوان ما در فقر مطالعه توسط بزرگسالان است. پای صحبت‌های وی نشستیم تا با نگاهش آشنا شویم.

چطور به نویسندگی علاقه‌مند شدید؟

آگاهی موهبتی است که خداوند دانا به طرق مختلف به انسان‌ها هدیه می‌دهد، اینکه من مادری دارم که در دوران کودکی برایم مجله کیهان بچه‌ها میخرید، کتاب داستان و علمی میخرید عین آن می‌ماند که کسی در اتاقی تاریک و ناشناس و پرسؤال برای شما شعله‌ای روشن کند، دیگر ماهیت خوف و جهل و تاریکی آن اتاق پرسؤال از ذهن و روح شما شسته خواهد شد و خواهید دانست که از کجا به کجا آمده‌اید و بهر چه بود و بهر چه هستید، درکتان از بودنتان از زندگی و دنیا عیان خواهد شد و بسیاری از ابهامات دیگر برایتان روشن می‌شود چرا که یک نفر چشم شما را منور کرده است.

دوستان اهل مطالعه حتماً خاطرشان هست که در دهه شصت کتابفروشان محله اونچی میدان اردبیل در پیاده‌رو‌ها بساط کتاب کرده و کتاب کرایه می‌دادند من مشتری ثابت و دست به نقد آنان بودم و مادرم کرایه کتاب‌هایم را می‌پرداخت، و این یعنی ریشه در آب و غرق آب. یکبار از یکی از دوستانم که اکثر اهالی روستایشان باسواد و از بزرگان و افتخارآفرینان کشور هستند سؤال کردم علت چیست؟! این قدمت مدرسه در روستایتان و تحصیلات عالی اکثر اهالی و رشد و پیشرفت و ثروت و تفاوت زمین تا آسمان مردان و زنان روستای شما با دیگر روستا‌ها چیست؟! جواب دوستم قابل تأمل بود؛ گویا در سالیان گذشته یک از اهالی یک قالی به اردبیل برده و خریدار قالی در انبارش ۱۰‌ها جلد کتاب انبار کرده بوده. از مرد قالی فروش میخواهد تا کتاب‌ها را باخود ببرد تا انبارش بازشود مرد قالیفروش کتاب‌ها را با خود به منزل آورده و به اتفاق همسرش همه کتاب‌های کهنه را به زیبایی صحافی کرده و دکور طاقچه خانه‌شان میکنند. کودکان از پشت پنجره به تماشای کتاب‌ها می‌آمده و اجازه می‌داشتند آنها را تورقی کنند، تورق کتاب‌ها معجزه میکند! شور و اشتیاق درس و مدرسه در دل بچه‌های روستا جوانه می‌زند و دیگر آن بچه‌ها با بچه‌های روز‌های بدون رؤیت کتاب فرق داشتند و‌چنین می‌شود و چنان‌ها که امروزه اکثر اهالی روستا، وزیر و وکیل و استاد و دکتر و تاجر و معلمند!

حتی تماشای کتاب معجزه میکند! فرق است خانۀ بی‌کتابخانه با خانۀ با کتابخانه هرچند دو سه جلد. چه رسد که کسی مثل مادر مکرم بنده که شما را به اقیانوس کتاب هل دهد، شناگر قابل باشید اولاً غرق نخواهید شد دوماً جهان درونتان عیان خواهد شد، در اندرونتان عالم جای خواهد گرفت و از چشمانتان عشق خواهد بارید و تمام سرزمین‌ها با مردمان و آداب و سنن و افکارشان برای تو آشنا و هموطن تو خواهند شد. من وقتی رمانی را از مارکز میخوانم حس میکنم از کلمبیا برگشته‌ام یا از مصر یا از چین و لهستان و روس ..

بنده امروزه اگر به اغراق نگویم یک از بزرگترین کتابخانه‌های شخصی شهرمان را درخانه دارم با کتاب‌های نایاب که در مقابلشان به‌خود اجازه سیگار کشیدن نمی‌دهم، چون در آن همه بزرگان جهان را میهمان خانه‌ام دارم

مگر میشود نویسنده‌ای بدون مطالعه کتاب‌های بزرگ و درخشان و پایه ادبیات کشور خود و جهان دست به قلم شده و آثارش دارای تفکر غنی باشد و بر اقشار جامعه از عوام تا خواص تأثیرگزار باشد، حرف نو و جهانشمول و مقبول و بینش متعالی شخصی و جهانبینی عمیق و شگرف داشته باشد؟! به‌نظر من نویسنده‌ای که رمان‌های هدایت و دولت آبادی و چوبک و ساعدی و کامو و چخوف و داستایفسکی و تورگینف و فاکنر و کافکا و‌هاینریش بل، مارسل پروست و میلان کوندرا و جیمز جویس و پائیلو کوئیلو و مارکز و ... نخوانده باشد حرفی برای گفتن در نوشته‌هایش ندارد.

در مورد نوشته‌های خود توضیح دهید که در چه زمینه‌هایی است؟ داستان بلند، داستان کوتاه، فیلنامه؟

بنده فیلمنامه نویسم. دو فیلمنامه بلند سینمایی به اسم‌های «دوگانه» و «غربتی» واگذار کردم، غربتی با مضمون دفاع از حقوق زنان بزودی توسط دوست و استاد عزیزم جناب افشین علیزاده ساخته میشود.

چندین فیلمنامه سیال نوشتم و سریال‌های «سرقت گنجینه» با مضمون غارت آثار تاریخی و ضدصهیونی و فیلمنامه «جنون» با مضمون سرقت بانک و گیر افتادن جنایتکار در امن‌ترین لحظه زندگی خود، مصوب شده و در ردیف تولید هستند.

بیش از ۳۰ فیلمنامه کوتاه نوشته و دو مورد آن را واگذار کردم: «سربازان عاشق می‌شوند» با مضمون پناهندگان جنگی سوری و داعش را دوست عزیزم رحیم طوفان ساخته و جوایز مختلف بین المللی کسب شد و فیلمنامه «کسوف» با مضمون صلح ادیان و گفتگوی تمدن‌ها را به آقای مهدی ایل بیگی واگذار کردم که به‌زودی کلید خواهد خورد.

کدام نوشته‌تان به فیلم تبدیل شده و آیا وضعیت فیلمنامه نویسی در کشور را موفق می‌دانید؟

فیلم کوتاه «دیوسار» درخصوص تصلیب مسیح. فیلم کوتاه «رها» درخصوص خدمت به خلق الله عبادتست. فیلم مستند «آیا فرشتگان را دیده‌اید» در خصوص کودکان ناشنوا و نابینا. فیلم کوتاه «دریا آرام است» درخصوص بیماران سرطانی. فیلم کوتاه «اجکت» درخصوص قضاوت و جنایاتی که با یک قضاوت ساده میتوانیم مرتکب شویم. فیلم کوتاه «پرنسس آزاده» درخصوص پناهندگان افغانستانی که امسال آماده نمایش و ارائه به جشنواره‌ها شده است.
بنده اکثر جوایز ملی و بین‌المللی سینمایی خود را از بابت فیلمنامه‌هایم کسب کرده‌ام. جان کلام اینکه سنتی فکر کردن و جهانی سخن گفتن راز موفقیت هر نویسنده است.

متأسفانه امروزه به دلایل مختلف وقت گذاشتن مردم و خاصه نویسندگان برای مطالعه کاهش یافته و در نتیجه سطح آثار پایین و مبتذل و کاسبکارانه و تاریخ مصرف‌دار شده است.

دغدغه‌ای دارید که آرزوی تبدیل شدن آن به داستان یا فیلم را داشته باشید؟

من هنوز فیلمنامه‌های بکر و طلایی و فرامرزی و فرازمانی‌ام را نساخته‌ام. امیدوارم شایستگی و عمری برای ساختن‌شان داشته باشم

به اعتقاد شما فیلم‌های تولیدی ما چقدر در راستای نیاز و اقتضای جامعه است؟

اتفاقاً فیلم‌های تولیدی امروزی دقیقاً همان‌هایی هستند که جامعه امروزی میطلبند. اگر غنایی ندارند که ندارند مسبب تقاضاست. انشالله که این سبب انحطاط فیلمسازی از دل و ذهن و بدسلیقگی مردم حل شود والا از کوزه همان طراود که در اوست

زیباترین فیلمی که دیدید؟

دونده امیر نادری

استاکر تارکوفسکی

حرامزاده‌های لعنتی تارانتینو

راننده تاکسی اسکورسیزی

سه گانه‌های کیشلوفسکی آبی. سفید. قرمز

معلم خوب از نظر شما؟

محترم باشد و با احترام موفق به تعلیم خواهد شد حتی به شلوغ‌ترین. تنبل‌ترین و کم‌هوشترین دانش‌آموز.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • انتشار فراخوان بخش ویژه «کتاب و سینما» جشنواره فیلم کوتاه تهران
  • کتاب صوتی «داستان‌های پارسی» در یونان منتشر شد
  • پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی در گذشت
  • رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود
  • ۳ رمان نوجوان تألیفی پیشنهاد خرید هادی خورشاهیان از نمایشگاه
  • چاپ مجموعه‌داستانی درباره شهدای شاه چراغ و اغتشاشات ۱۴۰۱
  • پل آستر درگذشت
  • مسوولان در نشر و چاپ کتاب نویسندگان را حمایت کنند
  • ابتذال در سینما برآیند تقاضا است/ از کیهان بچه‌ها شروع کردم
  • اختتامیه دومین جشنواره ملی «دوست من کتاب» در همدان